سیانور
سیانور

سیانور

I am about to lose my mind

فکر می کردم که دیگه حواسم هر جای این دنیا که باشه برگشته سرجاش.نمی دونم دقیقا جای حواس کجاست.اما حواس پرتی معلقه.یک  جور پرت در هوا که نتونی بگیریش.فکر میکردم که دیگه قرار نیست یادم بره به مامان بگم فلانی زنگ زد و کارت داشت و یا دیگه قرار نیست پول گم کنم و هر جا رو بگردم تا مانتوی گم شده ام رو پیدا کنم, و هیچ تصویر ذهنی از اخرین مکانی که مانتوم بود نداشته باشم.بله مانتو هم  گم کردم.دیگه قرار نیست کلید رو؛ روی در ورودی خونه جا بذارم و همسایه امون زنگ بزنه و بگه که بیا کلید رو بردار.کم کم حواسم  سر موقعش سر کاری بود که داشتم میکردم.به خودم میومدم و میدیدم که دارم درس میخونم و وسطش یاد هیچ چیزی نمیفتادم و اگه حواسم پرت یک چیزی شد اون رو رو یه تیکه کاغذ مینوشتم.دیگه لازم نبود به کسی بگم حرفش رو تکرار کنه  چون حواسم نبود.حواسم داشت برمیگشت سر جاش و من کم کم داشتم از بی نظمی هام ؛ یک نوع نظم می آفریدم.کم کم توی دفترچه یادداشتم شروع کردم به نوشتن اینکه فلان کتاب رو بخرم و یا سوال هایی که در مورد تخقیق هام رو بنویسم.چون حواسم انقد پرت بود که شاید یادم نمونه کلمه ای که یک ثانیه پیش گفتم چی بود.اما به طرز فاجعه آوری دچار  ورژن جدیدی از حواس پرتی شدم.من میگم حواس پرتی اما مادرم تموم نمونه های مذکور بالا و این مورد اخیر رو گیجی خطاب میکنه و میگه تو گیجی.یه امتحان هشت ساعته داشتم که توی دو روز برگزار میشد و من دوشنبه , 23 ام با اطمینان  از اینکه این سری کارت ورود به جلسه رو دارم داشتم می رفتم سر جلسه که برای بار دیگه کیفم رو چک کردم تا اطمینان کامل پیدا کنم که  مثل سری قبل کارت رو جا نذاشته باشم.کارت رو پیدا کردم  و دیدم روش نوشته تاریخ برگزاری آزمون یکشنبه یعنی بیست و دوم:/

حواسم نیست.حواسم سر جاش نیست.نمیدونم کجا باید برم دنبالش بگردم.چرا نیست؟؟چرا لابه لای کتابام نیست که برم ورق بزنم و پیداش کنم؟؟چرا تو  کشوی لباسا نیست؟؟؟چرا تو کیفم نیست؟؟تو کوله ام؟؟انگار تمام حواسم تو یه نقطه گیر کرده.پاهای حواسم رو یه نقطه فلج شده و نتونسته تکون بخوره.حواسم نیست و حواس پرتی همه جا معلقه و من نمی تونم دست بندازم و بگیرمش و بکشمش که حداقل اگه حواس نیست ,حواس پرتی نباشه .یا دلخوش بشم که اگه حواس پرتی نیست   حواس هست حتما.حواسم نیست.سرجاش نیست.حواس پرتی معلقه

نظرات 3 + ارسال نظر

به نظرم فقط در دو حالت اینجوری میشه :
1- ریلکسی مطلق (آرامش بی نهایت)
2- درگیر بودن وو انجام چندتا کار مهمِ همزمان

اگر تو حالت اول باشی که خب نمیشه کاریش کرد ! یا حداقل من نمیدونم چیکارش باید کرد !
حالت دوم هم که گذراست ... بلاخره یه روزی سرت خلوت میشه و حواست متمرکز میشه .

فکر کنم گزینه دوم درست باشه:)

انشا... ترمای بعد :)

مرسی

سلام..
وای چی شد امتحانت؟؟؟
چرا قبلا خوب نگا نکردی اخه.. انقد ناراحت شدم :(
حیف!

سلام:)
هیچی دیگه این ترم رو افتادم:/
ناراحت نشو،دیگه پیش اومده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد